30-31ماهگی زمستانی
گپ هایی به سبک بچم علی
علی مامان داره به دوسال ونیمگی نزدیک میشه ومن اصلا باور نمیشه اینقدر زود این روزها گذشته باشه شیرین زبونیهای پسرک البته به گمان ما والا که به نظر خودش کاملا طبیعی میحرفه فراوون شده. گاهی میام بنویسم وکاری پیش میاد وبه کل فراموشم میشه.گاهی میرم فیلم وعکس ازش بگیرم که فوری میگه: بده خودم خود علی جون عسک بگیره واینجوریاست که از این ایام عکس وفیلم وروزانه نوشت زیادی نداریم اسباب بازیهاش وریخته تو خونه ومیخاد ماشین سواری کنه میگه برو بایشت بیاربزار جویو بخاری ومیز میگم اول وسایلت وجمع کن .میگه من نیتونم.میگم میتونی تو قوی هستی مرد شدی.میگه نه من کوچولویم نیتونم کمک کن .میگم نه پسرم میتونی پاشو. برگشته میگه اصلا ...
نویسنده :
مامان علی
20:36
8 ساله خانم حسینیم!
..........
اپیدمی
بیماری علی اول سلام میگم من اینطورم یاشماهم عین بنده حقیرین؟ درباره چی؟ها نگفتم....خوب همین وب نویسی رو میگم دیگه تایک مدت نمیام یک چیزی بنویسم حالا بنابر هرعلتی کل گنجینه لغاتم البت اگه چنین چیزی داشته باشم وسی پی یوم وحافظه نصفه نیمم ومادربردم نیم سوز میشه اساسی این قلمم که اصلا یاری نمیکنه خداییش شایدم واسه پرچونگیم باشه نمیدونم والاازبس ازاین درو از اون در میحرفم حرفام قاطی پاتی میشه مثلا الان میخاستم بگم اصلا حرفم نمیاد ولی حالا که خوب فکر کردم دیدم نه یک نمه حرفم میاد والا ماتصمیم داشتیم عین ادم میزاد هفته ای یکباربیایم به دوستامون سربزنیم ویکم از کارهای پسرک بنویسیم وبریم اما پسرک معادلات روبرهم زد خفن تقریبا...
نویسنده :
مامان علی
21:58