گپ هایی به سبک بچم علی
علی مامان داره به دوسال ونیمگی نزدیک میشه ومن اصلا باور نمیشه اینقدر زود این روزها گذشته باشه
شیرین زبونیهای پسرک البته به گمان ما والا که به نظر خودش کاملا طبیعی میحرفه فراوون شده.
گاهی میام بنویسم وکاری پیش میاد وبه کل فراموشم میشه.گاهی میرم فیلم وعکس ازش بگیرم که فوری میگه:
بده خودم خود علی جون عسک بگیره واینجوریاست که از این ایام عکس وفیلم وروزانه نوشت زیادی نداریم
اسباب بازیهاش وریخته تو خونه ومیخاد ماشین سواری کنه میگه برو بایشت بیاربزار جویو بخاری ومیز میگم اول وسایلت وجمع کن .میگه من نیتونم.میگم میتونی تو قوی هستی مرد شدی.میگه نه من کوچولویم نیتونم کمک کن .میگم نه پسرم میتونی پاشو. برگشته میگه اصلا تو چیکار داری ها.بعدش با رویت ابروی بالا رفته من شروع به جمع کردن میکنه ویهو خودش ومیندازه زمین.....ببین آخ شدم من نیتونم تو من وآخ کردی.........گفتم نیتونم
بقیه شیرین زبونی عسلم و در ادامه مطلب بخونین
مامان تو گندن دن (گردن بند) داری من گندن دن ندالم...مامان جان تو مگه تو دختری....من گوشاره ندارم ...تو پسری عزیزم.....من النگو ندارم....خوب تو اقاپسری.......مامان من پسرم ...من میگم اره خوشکلم شما اقایی عسل پسری...میگه بابا پسره میگم اره میگه پس .......وقتی میگه پس دلم میخاد قورتش بدم....پس بابا چلا النگو داره ها؟به حلقه باباش میگه میگم اون انگشتره مامان جان میگه من سیبیل ندالم پس؟من دخترم......گندن دن بخریم.....گوشاره بخریم.......من گشنگم.. ..من دخترم....وای که دلم میخاد محکم ماچش کنم اما به شدت از اینکارا دوری میکنه وفقط وقتی خودش بخاد میاد توبغلم ومیگه مامان بغلم کن
**********************
تا یک سر وصدایی میشه هی میگه چی شده ها...صدا چی بود...همساسه بود......کی بود و.......انگار رئیس پلیس محلست....وقتی ازش چند دقیقه دور میشم میرم تو اشپزخونه داد میزنه مامان کجا رفتی...اشوپه رفتی (آشپزخونه).....بعد میاد ومیگه سلام .چه خبر..میگم سلامتی باز میگه چه خبر میگم خبر اینکه علی بزرگ شده اقا شده بعد میگه ها دیگه چه خبر مامان..ومن هی باید گزارش اخبار بدم واسه جیگرم
**********************
اگه بخام بی اجازه وسایلش وبردارم وفقط وفقط نیتم مرتب کردن کمد وخونه باشه نه خوردن اسباب بازیهاش ونه حتی بازی باهشون..داد میزنه ...چلا دست زدی مال منه...مال خودم ...مال علی جونه بزارش دست نزن
*********************
باباش من وزهرا خانوم صدا میزنه و ایشون هم در تبعیت ازپدر میگه قاسم خانوم قاسم خانوم بیا...یا بابا خانوم .......وای من حال میکنم وقتی باباش دپرس میشه وافسردگی حاد میگیره
*********************
گاهی وقتی دائم صدام میزنه که بیا بیا مامان کالت دالم.من میگم دستم بنده.....حالا تا میگم کاری کن یا چیزی بدی استینش وتا ارنج میده بالا میگه نیگاه نیگاه دستم بنده.من اذیت نکن.علی جون گناه داره دستش بندهخون اومده!
*********************
وقتی لواشک یا انار ویا بادوم هندی وخویاکی(خوراکی)مورد علاقش ومیخوره خیلی خوشکل زبونش ومیزنه لبش ومیگه هوم خوشبه بوده(خوشمزه)تند تند خودم..همش وخودم...من علی جون خورد بازم بده.....منم میگم تموم شده ومیگه بریم اقا بخریم من دوست دالم خوشبه استه...دست شما مسی نکنه الهی(الهی دستتون درد نکنه)
*********************
وقتی علی اقا میرهروی کانتر. اومپن(اوپن) ویا صندلی میزاره زیر پاش وبه تمام کابینت وپریز وکمدها سرکشی میکنه ویا روی ماشینش وایمیسته ویا....من میگم علی جونم که این کارهارو نمیکنه مگه نه..علی خیلی اقاست این کاربچه های بی ادبه.
میگه خودم کردم...خودم میرم من .من میکنم چلا خودم کردم ومن میگم دیگه نکن عزیزم باشه خطرناکه خوب..میگه نه دیگه عزیزم بکنم میکنم..میخوام بکنم دیگه
ولم نمیکنه من توجهم ندارم یا ساعتی گذشته هی میگه من میخام بی تبیت بشم میخام کار زشت بکنم...وقتی میبینه صدام در نمیاد میگه باتویم گفتم میخام بووکووووووونم
********************
همیشه در هر حال وبازی که باشه گوشهای جیری داره وهمه حرفها رو به حافظش میسپره وبعدها.........
این روزا به شدت به صلوات فرستادن وخواندن سوره توحید علاقه نشون میده ویک چیزایی هم اگه خدا قبول کنه میخونه
*******************
با اتوبوس وماشین پلیس واتش نشانی بازی میکنه وهی میپرسه مامان آشش نشان چنده بعد میگه 125...مامان اگا پلیس چنده...110
تو بازیهای فروشندگی ویا سوار ماشین شدن هم میگه اگا بنزین چنده...اگا سیب چنده..دوتا لباس چنده
قیمت اینا چنده؟ نه نه نقدی میدم!ماشین حسابی کو قیمت بزنم؟آقا جان نقدی فول میدم!اگه توبازی باباش بگه پول ندالم لطفا بده این کفش وواسه بچم ببرم اول میده....بعد درپوزیشن به شدت مظلوم نما میره جلو ومیگه تورو خدا توروخدا من خودم کفش ندالم قسم میخورم من کفش ندالم...باور نکنین به جان خودم داره
**********************
یکی ازبازیهای زمستونیش شده زیاد کردن بیش از حد بخاری وبه هیچ عنوان حاضر نیست کم کنیم وبه معنای واقعی جهنم وواسمون مجسم میکنه بعدم میگه مامان زیر عرق شدم......
یکی دیگه ازتفریحات ناسالمش اینه ماشینش وبااصرار بزنه شارز وباسرعت دنده عقب بره وشارزر وپریز کنده بشن وبفرماد مامان پیچوکییییییییییییییی میخام من اگا تعمیر کارم.
*********************
هر مدل که خوابش وتغییر میدم وساعت 4 یاحتی 3.30 میخابونمش تا خود 9 شب لالا ست وبازور بیدارش میکنم تو حالت خواب میگه نکن دیگه من گناهم میخوام بخوابم....من خستم میخام استییاحت(استراحت) کنم..من وکار نگیر وباز از من و .باباش اصرار واز اون انکار...من واذیت نکن.... بعد 12 شب میشه 1 میشه هنوز لالا نداره وماهم اجازه نداریم...نهایتا 1 میخابه کله سحر 6 که این روزا شده 5 بیداره
وهی میگه مامان پاشو خوشید خانوم یوشن شد...چایو و کویوچه بده من...گوشی بده من و....واصلا نمیزاره بخوابم خوب من حریفشم و تا 8 باتمام غرو لنداش میخابم ....اما عجیب دراذیتیم با این الگو خوابش
*********************
از 8 اذرتا 14 باباش ماموریت ودوره اموزشی بود وما خونه مادر جونش تلپ....امسال خواهرم سال سوم دبیرستان وبه جد واسه کنکو میجنگه ولی طفلکی یک هفته تموم از دست علی کچل شد تا 2.30 که مدرسه بود وقتی میومد هلاک خواب بود ولی علی نمیزاشت .بیچاره میرفت تو کمد دیواری میخوابید....سه تا اتاق دارن ولی همه باید درخدمت اقا باشن ..وشبها هم تا 1 نیمه شب درحال اذیت بیچاره..تازه باید 5 صبح هم بیدار میشد واسه تکالیفش .ناهید جون خیلی علی رو دوست داره وعلی هم خوب این ومیفهمه وحسابی ......
چند بارهم صورت مامانم وناخون کشید بعدش میگفت مادر جون چی شده برو دتر امپول بزن دارو بخور..مامانم میگفت به درخت خورده....میگفت نه من کردم من علی جون کرده
وقتی باباش اومد گفت من ناهید دوست ندالم ناهید فقط مدرسه بود بریم خونمون
اینم دستمزدش
پی نوشت:خوب به استحضار میرساند پسرک یک فحش خیلی تاقسمتی زشت یاد گرفته. گفته باشم حاج خانما و بیماران قلبی نخونن،به جآن خودم ما خانواده مبادی آدابی هستیم البته به جز من!
خوب اون فحش رکیک "حق" بله "حق"
دراو ج عصبانیت یا خستگی مارومخاطب میکنه میگه حق حق!!!!البته ما ید بلندی!!!!!در ابداع فحش وترانه داریم
دخی خالم ساناز مدتها فحشش آدم بود وبه شدت وقاطعانه میگفت ای آدم آددددددمممممم انگار میگفت بوووووق
ناهید جون هم یک فحش کاملا ابلهانه داشت!I love you bijan!!!!!!!هرچقدر میگفتیم بابا بیزن بیخیال شو خیلی جدی همین جمله رو. تکرار میکرد
وخودم! یک نمونه میگم مثلا من یک شعر داشتم!گفته بودی که میای خونه ما پس چرا نیومدی خونه ما!
یک درصد به ذهنت خطور نکنه من عاشق شدم. ویا پی شووووور که مدیونی
خوب بازم هست اما میترسم هم اشکتون دربیاد!وهم بگین وووی اینا دیگه کین!