سیدعلیسیدعلی، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره
علیعلی، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

ماجراهای فندق ما

19تا20ماهگی

1392/12/8 12:38
نویسنده : مامان علی
339 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر 20ماهه نازک نارنجی قهرو وتمییزکار وشیطون بلا وسخنران مننیشخند

دیدی مادر چندتا صفت واست گذاشتم وپسر 20ماهم وچطورتوصیف کردم!

شرمنده روی ماه ودست وپای بلوریتم که با یک روز تاخیر واست 20ماهگیت وتبریک میگم 

 به دلایل محرمانه امنیتی!تاخیر کردم 

پسر شیرین زبون باباجونت 2روز مسافرت بود وماهم کجا؟ خوب معلومه خونه نانا!عشق شما 

بیچاره نانا روساعت آخری  زخمی کردی اونم کجا دماغ! 

نقطه حساس!تازه مادرجونم تا تونستی باخط کش زدی!

نمیدونم چه خاصیتیه اونجا میری سرحال میشی وحسابی خوش میگذرونی، باباجونت واسه من وشما سنگ تموم گذاشته واغلب چیز میزای عیدمون وخودش زحمت کشیده خریده!لباس شما که معرکس،دسشون مرسی!

 

حالا بریم سراغ کارایی که ماه قبل گل پسر کرده

 حرف میزنی درحد المپیک!اما من که مامیتم به زور دوکلمش میفهمم

دسات میاری سمت لبات خودت وخم میکنی خیلی خوشمزه شروع میکنی به حرف زدن هی بادسات به آین ور اون ور اشاره میکنی وتقریبا نیم ساعتی سخنرانی داری کلی کلمه از دنبال هم میگی

باپاستیل خمیر بازی میکنی!این روزا که دم عیدومن هم دلم تمییزکاری میخاد حسابی لج میکنی وکابینت. وتخلیه به سمت مرکز آشپزخونه،فرضا منم بگم :علی؟  چیکارکردی؟سریعا شیرجه میری روی زمین و درازکش چندثانیه مکث میکنی-نه  خبری از نازکشی نیست!رو به من :چیه،هیچی،دوباره -چیه؟ منم میگم هیچی کارت ندارم بخاب!میگی :قهر!چندباردیگه تکرار واگه جواب نداد  میای وچند ماچ آبدارماچ وبعدم نازی نازی میگی برمیگردی سر خرابکاریت

بابا که میره سرکار،گردنت کج میکنی، میگی :لفت،هروقت دلت تنگ میشه ازکشو عکس من بیچاره رومیاری میگی بابا نازی!نیشخند

هرچی میخای، رو به شی میگی:بیا بیابیا

هرچی شب روتخت عمودی میزارمت هی خودت. وافقی میکنی ودودست مبارک باز وپاها بالای بالشت!من وبابا تو یک وجب جا میخابیم وشما عین پادشاها،اگرم بخام جات از ماجداباشه کولی بازی درمیاری،یک روز عصر بابا جای شما دراز کشید،یکم خیره نگاه کردی، بابا روبه من گفت نگاه چشماش غصه داره من جاش خابیدم،سریع شیرجه رفتی روشکمش وبالحنی که مسخره کنی گفتی:پاشو پاشو پاشو

حالا که باید بامی می خداحافظی کنی تازه علاقه مند شدی وخودت بجای من جوابم میدی

علی:مامی، می می،خودتم جواب میدی تشم(چشم) مامان!

تو خیابون هر مرد تپلی میبینی میگی بابا،منظورت بابای منه،به خانما هم مامان!به بچه ازنوع کوچیک یابزرگ میگی نی نی،نی نی خیلیم ذوق میکنی

چند وقت پیشم که عمو وخانوادش اومدن خونمون بعد خجالت اولیه، حسابی ذو ق زده بودی وهر شلوغ کاری میدونستی بهشون نشون دادی و با نرگس خانم بازی کردی،قبلشم الینا ومامانش خونمون بودن وشما نی نی رو. اونجاکشف کردی!یک آدم کوچیک عین خودت که میتونین دونفری آتیش بسوزونین،گاها اگه بزرگتر باشی زور بگی از پشت بندازیش وگرنه باسیاست ومحبتت باهاش دوست بشی

تلوزیون به روزگارنذاشتی روزی صدبارخموش روشنمتفکرتازه فیش پشتشم درمیاریگریه

 

باخودت میشمری:یک، سه،شیش،هف، نه،سیزده!!!!!!

رنگها رو میگی، فکر کنم تفاوتش بلد نیستی فقط عین مامیگی

سبز،زرد،آبی

گوشی تلفن وبر میداری شماره میگیری وسخنرانی!

وقتی لباسشویی روی دور خشک کن میره وایمیسی روبروش وخودت ومیلرزونی!قهقهه

از لغات جدید

پدر،پ روبافتحه میگی، -به بابای بنده ،گاهیم عمه،عمو،بابا و مانی میگی بنده خدارو

مادربه مامان بنده که اونم گاها میشه عمه وعمو

من وباباییم البته از لطفتون بی بهره نیستیم وشامل القاب عمو وعمه هستیم

خاله،بیا، بییم(بریم)،  دور، خوتار(خودکار)، دادا(دایی)

پیا(پویا)  ،دس(دستمال) ،جاوو (جارو)دبییم دبیم(دویدم ودویدم)

خر!پنکه،کارت،آبجی!پی پی!دماخ(دماغ)شبار(شلوار)وکلا هرچیزی مامیگیم با زبون خودت تکرارش میکنی

 

خیلی دوست دارم پسرم واین روزها حسابی با شیرین زبونیت حرفا وکارای عجیبت من و بیشتر عاشق خودت کردی

ایشالله همیشه سلامت وخندان باشی





 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

Reza
8 اسفند 92 12:44
20 ماهگیت مبارک علی جون . شیرین بودی ، شیرین تر شدی . دیگه نمیخواد واسه عید شیرینی بخریم !
مامان علی
پاسخ
سلام دایی جون خیلی ذوقیدم تا پست منتشر شد نظر گذاشتی نقل ونباتم شکلاتم ابنباتم
سمانه مامان صدرا
8 اسفند 92 13:59
علی آقا دیگه داره کم کم بزرگ میشه می بینم که باز کاودهای آنچنانی دریافت کردی!!! ای بابا این عیال منکه هیچی از کادو گرفتن سردرنمیاره وقتی میگیره یه چیزای وحشتناکیه که من این شکلی میشم
مامان علی
پاسخ
بلی بلی.شوشوجان ما ای بد نیست سلیقشاخی طفلی خوب بگو چی میخای وچه رنگی البته قبل سفرش!
الهه مامان سلما
10 اسفند 92 0:57
هر جمله از پست رو که میخونم، خنده ب لبم میاد و کلی ذوق میکنم از این همه هنرنماییهای علی جون یعنی سلمای منم ۸ ماهه دیگه این همه قابلیت !!! خواهدداشت آمین
مامان علی
پاسخ
ایشالله عزیزم چراکه نه.سلما جونم الانشم کلی توانایی داره
zohre
12 اسفند 92 13:59
علی جون 20 ماهگیت مبارک. چقد قشنگ صحبت مکنی . بوس
مامان علی
پاسخ
ممنون خاله جونم ،لطف دارین چیکارکنیم شیرین زبونیم دیگه!
نعیمه مامان نورا
13 اسفند 92 17:59
عزیزم بیست ماهگیش مبارک باشه خدا این پسر شیرین زبونو حفظ کنه
مامان علی
پاسخ
مرسی عزیزم،همینطور نورای گلم رو خدا حفظش کنه